ایرج میرزا شاعر نام آور ایرانی از خانواده ای شاعر و فرهنگ دوست دیده به جهان گشوده است.
در اشعار این شاعر به جنبش های آزادی خواهی که آن روزگاران در ایران و جود داشته بی اعتنا نبوده و در اشعار وی نیز نشانه های از حس میهن پرستی در آن دیده می شود و مردم کشورمان وی را به عنوان یک شاعر ملی می شناسند و از شاعران بزرگ دوره مشروطه نیز می باشد و از لقب های این شاعر معاصر ایرانی می توان به فخرالشعرا اشاره کرد.
زندگینامه ایرج میرزا
ایرج میرزا پاییز ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ خورشیدی در تبریز بدنیا آمد و در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران در گذشت. ایرج میرزا ملقب به «جلال الممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژه ها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
ایرج در خانوادهای علاقمند به علم و ادب پرورش یافت. پدرش غلامحسینمیرزا شاعر دربار مظفرالدین شاه و ملقب به صدرالشعرا بود که کوشید محیطی مساعد علماندوزی برایش فراهم آورد. ایرج میرزا علاوه بر فارسی، زبانهای عربی، ترکی، فرانسه و روسی را نیز میدانست. میرزا نصرالله بهار شروانی و میرزا محمدتقی عارف اصفهانی ادبیاتش آموختند. زبان فرانسه را ابتدا در مدرسهی دارالفنون تبریز و سپس نزد موسیو لامبر فرا گرفت. مقدمات عربی را نیز در مدرسهی دارالفنون و فلسفه، منطق، معانی و بیان را در حوزهی درس آشتیانیهای مقیم تبریز خواند. او در خطاطی نیز مهارت داشت.
ایرج میرزا خیلی زود و در سن شانزدهسالگی ازدواج کرد و خیلی زود، کمتر از سهسال پس از ازدواج، همسرش را از دست داد. دقیقا همان سالی که پدرش درگذشت. او پس از مرگ پدرش و در زمان ولایتعهدی مظفرالدینشاه به خدمت دربار درآمد. سرودن قصاید سلام و خوشآمدگویی و توصیف مراسم جشن و سرور در شعر از جمله کارهایی بود که ایرجمیرزا در این دوره از حیاتش به عهده گرفت.
شخصیت ایرج میرزا
ایرج به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم مؤثری نداشتند ولی با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. ایرج نیز مانند پدرش صدرالشعرا، گاه دچار فقر و تنگدستی میشد و از همین رو همفکری و همدردی با تهیدستان و روح اعتراض به نابرابریهای اجتماعی در وی زنده بود. او به سبب خصلت ولخرجی، سفرهای مداوم و تغییر مکرر شغل، برخلاف میل باطنی خود گاه مجبور به مدیحهسرایی اعیان و اشراف میشد ولی به نحو ملایم اما مؤثر از این کار ابراز دلتنگی و بیزاری میکرد.
کسانی که از نزدیک با ایرج ارتباط داشتهاند، گفتهاند که او در زندگی روزمره مردی متین و موقر بوده و در جمع به لفظ قلم سخن میگفته اما هنگام حضور در محافل خصوصی و در میان دوستان، این حریم به یکباره از میان میرفت و به بذلهگویی مبدل میشد. یک پروفسور خاورشناس روسی که در زمان حیات ایرج او را ملاقات کرده دربارهٔ او میگوید:
مردی بود سیاهسوخته و لاغراندام و متوسطالقامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آنها را میخواند، جان میگرفت.
پایان دفتر زندگی ایرج میرزا
ایرج میرزا در دوران حیات خویش با انتقادهای بسیاری مواجه شد. از تبار قجری و محافظهکاری او در سیاست، تا زبان تند و صریحش در بهکار بردن الفاظ رکیک در شعر، مورد عتاب و خردهگیری قرار گرفت. او در طول زندگانی خویشان زیادی را از دست داد. سیاههی دردی که شاید بزرگترینش مرگ و خودکشی فرزند ارشد اوست. زخمهای عمیقی که در جانش ماند و عاقبت کارگر شد. سرانجام داستان ایرج قلبی است که تنها ۵۲ سال تاب تپیدن داشت و لبخند تلخی که بر لبانش خشکید. او سالهاست که در گورستان ظهیرالدوله آرمیده است.